مقالات، برنامه نویسی

گذاشتن محدودیت برای برنامه نویسان… اما به چه قیمتی!


گذاشتن محدودیت های مختلف برای برنامه نویسان از مهمترین دغدغه های اکثر مدیران شرکت های نرم افزاری در ایران بوده و هست. برنامه نویسی یک شغل بسیار متفاوت است که نمی توان با راهکارهای مدیریتی شغل های دیگر بر روی آن مدیریت داشت و موفق شد. کسی که قرار است بر روی چندین برنامه نویس و مهندس نرم افزار مدیریت کند خودش حتماً باید از زوایا و جزئیات این کار کاملاً آگاه باشد. به علت تفاوت این شغل با شغل های دیگر، نمی توان همان محدودیت هایی که برای کارمندان دیگر شغل ها در یک شرکت گذاشته می شود و معمولاً جواب می دهد را برای برنامه نویسان گذاشت و جواب گرفت.

به عنوان کسی که در حال حاضر به عنوان یک برنامه نویس کار می کند در این مطلب در مورد مهمترین محدودیت هایی که برای برنامه نویسان گذاشته می شود بحث خواهم کرد. شما هم اگر برنامه نویس هستید می توانید در قسمت نظرات این مطلب یا در وبلاگ خود در این مورد بنویسید. اگر مدیر شرکت نرم افزاری هستید در مورد این محدودیت ها در شرکت خود بنویسید و اگر مخالف هستید حتماً نظر مخالف خود را بیان کنید تا به یک نتیجه گیری خوب در آخر برسیم.

محدودیت دسترسی به اینترنت

در اکثر شرکت ها و مخصوصاً شرکت های نرم افزاری که به اینترنت نیاز دارند، این سئوال پیش می آید که آیا باید بر روی دسترسی اینترنت کارمندان محدودیت اعمال کرد یا نه. معمولاً اکثر محدودیت های اینترنتی شرکت ها بر روی وب سایت های شبکه های اجتماعی، مسنجرها، ایمیل ها و وب سایت های خبری و بلاگ های شخصی است. در مملکت ما که اکثر شبکه های اجتماعی بسته هستند و نیازی به اعمال محدودیت در سطح شرکت برای این وب سایت ها وجود ندارد. اما در مورد مسنجر ها، سرویس های ایمیل و وب سایت های خبری معمولاً محدودیت هایی اعمال می شود. در بعضی شرکت ها این محدودیت با استفاده از ابزارهای پیشرفته و تقریباً سنگین است و در برخی دیگر سخت گیری زیادی در مورد آن نمی شود اما می توان گفت در اکثر شرکت های نرم افزاری ایران در مورد استفاده از اینترنت برای نیروی فنی خود محدودیت می گذارند. دلیل این کار هم مشخص است، می خواهند برنامه نویسان به جای وقت تلف کردن در وب سایت های غیر مرتبط با کار، کارایی بالاتری داشته باشند. من به عنوان یک برنامه نویس با این ایده کاملاً مخالفم. با محدود کردن دسترسی برنامه نویسان به اینترنت نمی توان به کارایی بالاتر رسید. باید قبول کرد که برنامه نویسی شغلی بسیار متفاوت از شغل های دیگر است. کسی که می خواهد یک شرکت نرم افزاری را با چند برنامه نویسی اداره کند نباید تفکرش با مدیران دیگر یکی باشد. برنامه نویسی امروز بدون داشتن دسترسی به اینترنت امکان پذیر نخواهد بود.

می توان اینطور نتیجه گرفت که باید وب سایت های مرتبط با برنامه نویسی را آزاد گذاشت اما وب سایت های غیر مرتبط و سرویس های وب مثل ایمیل، مسنجر و شبکه های اجتماعی را فیلتر کرد. خب اینکه مسلم است وب سایت هایی مثل MSDN یا StackOverFlow باید برای برنامه نویسان قابل دسترس باشند، اما به نظرم بقیه وب، مثل شبکه های اجتماعی و مسنجرها نیز باید برای برنامه نویسان قابل دسترس باشند. می پرسید چرا؟ به این دلیل که اکثر برنامه نویس ها رابطه هایی دارند که می تواند هنگام کار به آن ها کمک کنند. به طور مثال من می توانم در مورد مشکلی که دارم در مسنجر از دوست برنامه نویسم کمک بخواهم یا ایده جدیدی برای حل مشکلم در یک گروه برنامه نویسی در فیس بوک بدست بیاورم. از جی میل می توانم برای ارتباط های کاری و رد و بدل کردن فایل هایم استفاده کنم. در مورد بلاگ ها هم همینطور. اکثر وبلاگ های برنامه نویسان مطرح به صورت وبلاگ شخصی هستند. ممکن است راه حلی که من بدنبال آن هستم در یکی از همین وبلاگ های شخصی باشد که برایم قابل دسترس نیست.

در مورد وب سایت های کاملاً غیر مرتبط با کار هم با اعمال محدودیت مخالفم. باز هم تکرار میکنم که برنامه نویسی با دیگر شغل ها تفاوت بسیاری دارد. خواندن یک مطلب کاملاً غیر مرتبط با کار می تواند ذهن من را به عنوان یک برنامه نویس رفرش کند تا بتوانم دوباره با ذهنی پاک بر روی مساله موجود تمرکز کنم و کارم را به اتمام برسانم. در این مورد تحقیق علمی هم وجود دارد که یک نمونه از آن ها را می توانید اینجا بخوانید.

محدودیت ساعت ورود و خروج

شاید اکثر مدیران شرکت های نرم افزاری در این مورد توافق دارند که برای یک برنامه نویسی که درگیر تولید محصول است، نباید اجبار در ساعت ورود به شرکت گذاشت. هرچند به این موضوع اعتراف می کنند اما باز هم احتمال اینکه در زمان دیر رفتن با قیافه عبوس جناب مدیر مواجه شوید زیاد است. یک برنامه نویس اگر به اندازه کافی نخوابیده باشد و یا فکرش جای دیگر باشد، حضور فیزیکی اش در یک ساعت معین در شرکت به هیچ دردی نمی خورد. اگر مثل شرکت های دولتی فقط زمان حضور برایتان اهمیت ندارد، بهتر است در مورد ساعت ورود برنامه نویسان به شرکت هیچ محدودیتی قرار ندهید. البته بحث بر سر برنامه نویسانی نیست که کار پشتیبانی انجام می دهند. برنامه نویسانی که کار تولید انجام می دهند و هیچ رابطه مستقیمی با مشتریان ندارند، نیازی به یک ساعت ورود مشخص ندارند. معیار سنجش این برنامه نویسان باید وظیفه ای باشد. یعنی کاری که در یک روز به آن ها واگذار شده را به خوبی انجام دهند و نه ساعت ورود یا خروج آن ها از شرکت.

محدودیت صحبت با تلفن شخصی

این محدودیت شاید بهترین و موثرترین محدودیتی باشد که شما می توانید برای برنامه نویسان تان قرار دهید. به عنوان یک برنامه نویس هیچ چیز بیشتر از زنگ تلفن همراهم حواسم را هنگام کار پرت نمی کند. معمولاً جواب تلفنم را هنگام کد نویسی نمی دهم. بهترین حالت این است که در زمان کار از برنامه نویسان بخواهید که گوشی های خود را خاموش کنند و به هنگام نهار و استراحت در این مورد آزاد باشند. هر چند باز هم باید تلفن های ضروری را استثنا دانست و سخت گیری در این مورد نباید داشت زیرا برنامه نویسی که منتظر یک تماس تلفنی مهم و ضروری است نمی تواند به خوبی کار کند و همه حواسش به تلفنش خواهد بود.

محدودیت زمان استراحت

به عنوان یک برنامه نویس نمی توانم بیشتر از دو ساعت به صورت مداوم کدنویسی کنم و به مانیتور چشم بدوزم. باید درک کرد که یک برنامه نویس با یک تایپیست فرق می کند، و برای هر خطی که تایپ می کند ابتدا باید فکر کند. بهترین حالت این است که به صورت دوره ای مثلاً هر یک ساعت، 10 دقیقه به ذهن استراحت داد تا برای ادامه کار ذهن خسته نباشد. در این 10 دقیقه می توان چای یا قهوه نوشید و با همکار در حال استراحت خود گپ زد. برای خودم خیلی پیش آمده که زمانی که ذهنم بر روی یک مشکل متمرکز شده است، در زمان استراحت ایده جدیدی برای رفع مشکل به ذهنم خطور کرده و کارایی ام بالاتر رفته است. بعد از هر یک ساعت کار 10 دقیقه از میز و مانیتورتان دور شوید، قهوه یا چای بنوشید، قدمی بزنید، زیر آفتاب بروید و ذهن تان را رفرش کنید. زمانی که به سختی بر روی یک موضوعی کار می کنید و جواب نمی گیرید و ممکن است با 10 دقیقه استراحت ذهنی، کل قضیه از دستتان خارج شود می توان با کمی قدم زدن و فکر کردن ایده های جدیدی برای رفع مشکل پیدا کرد. در زمان استراحت می توان حتی مطالب غیر کاری را در وب مطالعه کرد تا ذهن برای ادامه کار خلوت و آماده شود.

این را بخاطر داشته باشید که برنامه نویسی که به طور مداوم کدنویسی می کند و به مانیتور خیره است نه تنها کارایی بالاتری ندارد بلکه مطمئن باشید کیفیت کارش از برنامه نویسی که هم کار می کند و هم استراحت، پایین تر است. می توان با استراحت های دوره ای در حین کار، مثل نوشیدن قهوه، خوردن میان وعده، گپ زدن در مورد مطالب غیر کاری و خواندن یک مطلب خنده دار به همراه همکاران در حال استراحت، کارایی را بالا برد. سخت کار کردن هیچ ربطی به 4-5 ساعت پشت سر هم کد نویسی و نشستن و خیره شدن به مانیتور ندارد! درست کار کردن مهم است.

محدودیت گوش دادن به موزیک

گوش دادن به موزیک در حین کار برای اشخاص به اصطلاح Knoledge Worker مثل نویسندگان و برنامه نویسان می تواند مفید باشد. من خودم به عنوان یک برنامه نویس زمانی که در حین کار به موزیک گوش میدهم از زمانی که در سکوت برنامه نویسی می کنم، کارایی بالاتری دارم. گوش دادن به موزیک با هدفون مخصوصاً زمانی که تیم تولید و پشتیبانی و منشی و بازاریاب یکجا هستند و سر و صدا زیاد است، حتماً کارایی یک برنامه نویس را افزایش می دهد و کمک می کند تا برنامه نویس تمرکز بیشتری بر موضوع کارش داشته باشد. هرچند گوش دادن به موزیک در حین کار یک موضوع کاملاً سلیقه ای است، اما حتی برای کسانی که از این کار خوششان نمی آید هم تاثیر مثبت به همراه دارد، فقط آن ها باید این موضوع را قبول کنند. گوش دادن به موزیک هم می تواند باعث پرت شدن حواس در حین کار شود و هم می تواند به شما کمک کند تا بر روی کار خود تمرکز بیشتری داشته باشید. این باید بستگی به خود برنامه نویس داشته باشد که آیا می تواند با گوش دادن به موزیک کارایی خود را بالاتر ببرد یا خیر؟

گوش دادن به موزیک بوسیله هدفون در حین برنامه نویسی مثل این است که در اتاق خود را ببندید و در آرامش کار خود را انجام بدهید حتی در زمانی که در یک جای شلوغ و پر استرس قرار دارید. روی هر چیزی محدودیت قرار می دهید به هیچ وجه سعی نکنید بر روی گوش دادن موزیک در مورد برنامه نویسان محدودیت قرار دهید!

نتیجه

نه فقط در مورد برنامه نویسان، بلکه در هر موردی گذاشتن محدودیت اثر عکس دارد و اثر مثبتی نخواهد داشت. صداقت و اعتماد متقابل میان همکاران و مدیران در یک شرکت کلید موفقیت در این مورد است. شما با اعتماد به برنامه نویسان خود به چیزی بالاتر از نتیجه اعمال محدودیت ها در شرکت خود خواهید رسید. با گذاشتن محدودیت های بیخود و زجرآور کردن کار برای برنامه نویسان به جای بالا بردن کارایی، کیفیت کار آن ها را پایین خواهید آورد. اگر با محدود کردن اینترنت و تلفن های همراه برنامه نویسان خود منتظر افزایش کارایی آن ها هستید، بدانید که شرکت شما از نظر فرهنگ کاری و اخلاقی مشکلات زیادی دارد. فرهنگ سازی در این موارد بهترین راه حل برای افزایش کارایی برنامه نویسان خواهد بود. برنامه نویسانی که خودشان می دانند چه موقع باید استراحت کنند، چه موقع باید سر کار حاضر باشند، چه موقع باید به تلفن همراه خود جواب دهند و چه موقع باید فقط و فقط بر روی کار تمرکز کنند.

farasun.wordpress.com

خواندن مطلب مرتبط : یک محیط سفارشی شده; تمام چیزی که یک برنامه نویس می خواهد!

Subcribe to Farasun feedمشترک فراسان شويد

پ.ن : ایده این مطلب از مطلب آقای آواژ با عنوان «تفکیک مسائل شخصی از محیط کار» به ذهنم خطور کرد.

23 نظر برای “گذاشتن محدودیت برای برنامه نویسان… اما به چه قیمتی!

  1. کسایی که این محدودیت ها رو میگذارن مشکلشون این هست که به برنامه نویس به دید یک کارگر ساده نگاه می کنند.
    البته یک دسته از اون ها هم اطلاعاتی از این حوزه کاری ندارند و صرفا به خاطر وضعیت مالی یا چیزهای مشابه به این سمت رسیدن.
    کسی که خودش برنامه نویسی کرده باشه کمی با این چیزها آشنا هست.

  2. کاملا منطقی است.
    یادش بخیر زمانی تو یکی از این شرکت ها کار می کردم که حضور فیزیکی براش مهم بود، فکر می کردن اگه شمارو به زور تا 6 غروب نگه دارن (2 ساعت اضافه کاری اجباری) کاراشون زودتر پیش میره ولی بر عکس، از 4 به بعد دیگه کششی برای کار کردن نبود و عملا کاری انجام نمی شد. در مورد اینترنت هم محدودیت گذاشته بودن، ولی مگه میشه برای یک برنامه نویس وب محدودیت گذاشت؟

  3. سلام ،
    من یک و سال و نیم تو شرکتی کار کردم که محدودیتی روی اینترنت نمی ذاشت ! آهنگ گوش کردن عیبی نداشت چه هدفن چه اسپیکر ، صحبت با تلفن شخصی که هیچ ، یه خط آزاد هم گذاشته بودن که بتونی باهاش تماس های شخصیت رو هم داشته باشی ، زمان استراحت رو می گفتن که مشخص کنیم ولی تو اون یک سال و نیم هر وقت دوست داشتیم استراحت می کردیم ، ورود و خروج از ساعت 8 صبح بود تا 5:30 اما ما معمولاً 9 – 10 صبح میومدیم سر کار و غروب هم بعضی وقت ها ساعت 2 می رفتیم بعضی وقت ها ساعت 10 شب ! بستگی داشت چقدر کار داریم .

    بهترین دوره زندگی من شاید همین یک سال و نیم بود ! ولی شرکت به خاطر مشکلات مالی و درگیری با شرکت ها و سازمان های دولتی بزرگ نتونست از نظر مالی ما رو تامین کنه و ورشکست شد ! با این حال آخر های کار خود من و خیلی از بچه ها حتی تا 5-6 ماه هم حقوق نمی گرفتیم ولی صبر کردیم تا شاید شرکت بتونه جون بگیره ولی حیف ….
    یادش بخیر.

  4. برنامه نويس حداقل دسترسي به فوروم‌ها و وبلاگ‌ها رو براي رفع اشكال نياز دارد.
    با اين تيپ شركت‌ها كار نكنيد. به زبان ساده‌تر باج نبايد داد به اين‌ها.

  5. مشکل اینجاست که فعالان نرم‌افزار کاملاً دو دسته شدند: 1. برنامه‌نویسان (در اینجا منظور توسعه‌دهنده نرم‌افزار) 2. مدیران(شرکت‌ها)

    برنامه‌نویس یک سری نیازها و به قولی بدبختی‌ها دارد. آن مدیران و شکرتها هم یک سری بدبختی‌های دیگری دارند. متاسفانه نیازها در تقابل قرار می‌گیرند.

    راه حل هرچه هست، مبارزه نیست (نه برای برنامه‌نویس نه شرکت). شرکت باید مطمئن باشد برنامه‌نویس درست کارش را انجام می‌دهد(شرکت اهرم را در دستانش می‌خواهد اما نیازی نیست این اهرم حتماً محدودیت فیزیکی باشد) و برنامه‌نویس نیز می‌خواهد شرکت کارش را درست انجام بدهد(اهرم شرکت مانند باتوم نباشد).

    ولی با این حرف کاملاً موافق هستم که برنامه‌نویس و در کل توسعه نرم‌افزار یک شغل متفاوت است و البته مدیران این افراد باید از سطح توانایی خاصی برخوردار باشند. در واقع مدیریت توسعه نرم‌افزار نیز (اگر بخواهد درست انجام شود) یک شغل متفاوت است.

  6. شرکتی کخ من در اون کار می کنم یکی از شرکت های رده بالای شورای عالی انفورماتیک هست. بیهوده نیست که اینقدر شرکت خوبیه، واقعاً همه نوع امکاناتی رو برای ما فراهم می کنه. روزی چهار نوع غذا هم داریم. سرویس رفت و آمد و انواع وسایل رفاهی هم هست. هیچ کدام از محدودیت هایی رو هم که گفتید نداریم.

  7. من دانشجوی ترم اول نرم افزار هستم….واقعا هر روز دارم امیدم رو بیشتر و بیشتر از دست میدم….اوائل فکر میکردم که برو بچه های کلاس،دارن شوخی مکنن ولی واقعیت اینه که کلاس 30 نفره ی برنامه نویسی،تو کارگاه وقتی استاد ازمون خواست که ms-dos رو بیاریم بالا،وقتی دیدن تو لیست مربوطه تو استارت نیست،همه حمله کردن به استاد که راهنماییشون کنه!!!
    یعنی تقریبا هیچکدم هیچی بارشون نیست…کلاس دیگه هم که اول اونجا بودم،فعلا دارن کشف میکنن که در حقیقت موس اون یکیه و نه اونی که روش پر از دگمه هاییه که بد ترجمه شده و a به ش ترجمه شده توش و شرکت مربوطه بی سواد بوده!!!

    استاد برنامه نویسی هم در جلسه ی قبلی فهمیدم که از منی که فقط یه کوچولو توتریال پایتون رو خوندم و تو سایت برنامه نویس گذاشتم،از c++ بار داره واسه خودش و در حقیقت کل کاری که میتونه بکنه اینه که مثال های کتاب ابی سی پلاس رو حل کنه!!!!

    ایا میتونم امیدوار باشم که تو یه همچین جایی،برنامه نویس بشم؟!
    اصلا یه سوال کلی تر! ایا برنامه نویس هم در ایران شغله؟!! یعنی شغل داریم به عنوان یه برنامه نویس؟!!یا اینکه بین متخصصش و یه نفر که سریع تایپ میکنه هیچ تفاوتی نیست؟!!

    چیزی که من از شرکت برنامه نویسی تو سرم دارم،چیزیه که تو فیلم های هالیوودی دیدم!!یه جایی که کلی برنامه نویس حرفه ای نشستن و برنامه های واقعی و کارا مینویسن!!برنامه ای که مشکلی رو حل میکنه!!!
    فعلا که بزرگترین شاهکار کلاس ما به کمک استاد که قدرت یک برنامه نویس رو نشون میداد،ساختن ماشین حسابی بود که برامون اتحاد های ریاضیات رو حل میکنه!!!
    ————-
    کلا مقاله ی خوبی بود….خیلی خوشم اومد..ممنون

    1. در مورد برنامه نویسی و سطح استادها و … حرفی نمی زنم.
      فقط امیدوارم در انتهای سال چهارم درک کنی که یه نفر می تونه اصلا mouse و keyboard رو نشناسه ، منوی استارت ویندوز رو هم ندیده باشه و…و بهترین دکترای نرم افزار هم باشه.

      1. @ مطلع:
        چرا؟ منظروتون لینوکس کار کردن طرفه یا اینکه میگید بعد از چهار سال اونقد درس میخونیم که که دیگه همه یاد بگیریم؟!!
        راستش درست نفهمیدم و مشکل من اینه که هدفم اینه که برنامه نویسی یاد بگیرم ولی وقتی استاد میاد از صفر مطلق درس میده،یه جورایی من مجبورم سر کلاسش بخوابم چون اون چیزا رو قبلا یاد گرفتم!!!
        نمیدونم کار درستیه که از الان نگران این چیزا باشم یا نه اصلا!!!

    2. @senaps:

      شاید این صحبت‌ها به شما کمک کنه:

      من لیسنانسم رو گرفتم. الان هم به تولید نرم‌افزار مشغول هستم. البته به صورت پروژه‌ای و پیمانکاری کار می‌کنم. یعنی یک کار رو بهم میسپرن با یک مبلغ ثابت در طی یک یا چند مرحله بهم پرداخت می‌شه. البته کارفرمایان من خودشون ممکنه پیمانکار کس دیگری باشند. الان بیشتر کارم به سمت طراحی رفته ولی هنوز برنامه‌نویس هستم. اما کارمند نیستم و فعلا کارمند مستقیم هم ندارم.

      در کل من در مورد برنامه‌نویسی در دانشگاه «هیچ»، تاکید میکنم «هیچ مطلبی» درباره کارم یاد نگرفتم و هرچی توی این زمینه میدونم خودم یاد گرفتم. البته دانشگاه نقش بسیار مهمی در «تخریب روحیه»ام داشت، مثلا وقتی به عنوان برنامه‌نویس در یک پروژه، با ارزش چند 10 میلیون تومانی مشغول به برنامه‌نویسی به زبان ++C بودم و حقوقم از بعضی از استادهام بیشتر بود. یک استاد! در درس C نمره 7 به من داد! و خیلی مسائل دیگر…
      البته اگر از حق نگذریم در کل تنها کلاسهایی که در دانشگاه برای من مفید بود «مدارهای منطقی» و «معماری کامپیوتر» بود که ربط مستقیمی به کار من نداشت.

      در کل شما به هیچ عنوان نا‌امید نباش. چون اوضاع خیلی بهتر از اونیه که به نظر میاد فقط نباید خودت رو معطل یک سری آدم کم فهم (مثل بعضی از به اصطلاح استادهای دانشگاه) بکنی. اگر فقط کمی سعی کنی و خودت به خودت کمک کنی و استاد خودت باشی خیلی راحت می‌تونی حرفه‌ای بشی و کارهای خیلی خوبی بگیری و زندگیت رو بگذرونی که البته اگر بیشتر سعی کنی به نظر من می‌شه در این کار به ثروت رسید. همه جوره میشه توی این صنف کار کرد. به نظر من این شغل فوق‌العاده‌ست. حتی تو کشور ما. فقط باید سعی کرد.

      نکته مهم اینکه استادهای واقعی بحثشون جداست و من هرگز به اونها بی‌احترامی نمیکنم.

    3. ببینید،من به عنوان کسی که عاشق برنامه نویسی هستم و الان هم کارمه دارم اینو میگم.شما اگه سرفصل های درسهای رشته نرم افزار رو نگاه کنید متوجه می شید که هدف این رشته اصلا تربیت برنامه نویس یا اپراتور سخت افزار یا … نیست.
      من بعد از 4 سال فهمیدم که شاید مهمترین درس رشته نرم افزار «طراحی زبان های برنامه نویسی » باشه. شاید الان این درس رو نخونده باشید. ولی دوستانی که این درس رو خوندن می دونن چه درسیه. شاید هم از جانب اساتید و هم دانشجویان به نظر بی اهمیت باشه ولی…
      از نظر من، کارشناس نرم افزار کسی نیست که یک یا چند زبان برنامه نویسی رو کاملا بلد باشه و بخواد هر پروژه رو با اونها انجام بده (وحتما هم خودش بشینه کد بنویسه!). بلکه کسیه که انواع زبان ها و کاربرد اونها رو بدونه و وقتی در جایی کار می کنه بتونه نظر کارشناسی بده که «در این پروژه باید از زبان A و در اون پروژه از زبان B استفاده بشه»
      لطفا بحث بازار ایران رو پیش نکشید. چون سرفصل درسها بر اساس الگوهای آمریکا و اروپا هستش ، هرچند الان دیگه بسیار قدیمی شدن و به روز نشدن.البته هنوز هم فراتر از نیازهای ایران هستن

      1. در بعضی موارد با نظر شما موافقم.

        اما کارشناسی که تجربه عملی نداشته باشد در بیشتر موارد می‌شود همان کارشناس بی‌سوادی که در سازمان‌های دولتی یافت می‌شود و باعث نابودی بعضی از پروژه‌ها شده و خواهد شد… همانطور که؛ ابتدا باید برنامه‌نویس شد، بعد طراح و بعد از آن معمار؛ معماری که حتی یک خط کد هم نمی‌زند.

        شما هم حتماً این تجربه را دارید که تا از یک مفهوم (علم، تکنولوژی و …) به صورت عملی استفاده نکنیم علاوه بر اینکه نمی‌توانیم به آن مطمئن باشیم نمی‌توانیم نتیجه کار را به راحتی پیش‌بینی کنیم. چون ما در یک دنیای عملگرا زندگی می‌کنیم و اگر بخواهیم بر روی کاغذ چیزی را بفهمیم یا اثبات کنیم، فقط بر روی همان کاغذ می‌توانیم با اطمینان از این نتایج استفاده کنیم.

        فلسفی شد!!

  8. من به عنوان مدیر یه شرکت نرم افزاری که خودم قبلا کارمند شرکت های دیگه بودم باید عرض کنم که حرف شما درسته،اما مشکلی که وجود داره اینه که معمولا برنامه نویس ها مشکلات و دغدغه های کارفرما را درک نمی کنند و یه جورهایی تو عالم خودشونن(من خودم هم اینجور بودم) و خیلی هاشون خودشون کارفرما را مجبور می کنن تا محدودیت اعمال کنه،مثلا اگه ساعت ورود خروج را آزاد بزاره همه می خوان دیر بیان و زود برن.

  9. در مورد آزاد بودن ساعت ورود و خروج کاملا موافقم. فکر کنید خواب آلوده برید سرکار، واقعا میشه کدی نوشت. یا با ذهن و جسم خسته؟! ولی متاسفانه به خاطر کم ظرفیتی بعضی کارمندان فکر نکنم هیچ وقت چنین چیزی باب بشه در شرکت ها

  10. senaps :

    @ مطلع:
    چرا؟ منظروتون لینوکس کار کردن طرفه یا اینکه میگید بعد از چهار سال اونقد درس میخونیم که که دیگه همه یاد بگیریم؟!!
    راستش درست نفهمیدم و مشکل من اینه که هدفم اینه که برنامه نویسی یاد بگیرم ولی وقتی استاد میاد از صفر مطلق درس میده،یه جورایی من مجبورم سر کلاسش بخوابم چون اون چیزا رو قبلا یاد گرفتم!!!
    نمیدونم کار درستیه که از الان نگران این چیزا باشم یا نه اصلا!!!

    دوست من، نگرانی شما کاملاً بجاست. در دانشگاه چیزی که به درد حل کردن مسائل دنیای واقعی بخوره به شما یاد نخواهند داد. منتظر استاد و درس و دانشگاه نباشید برای یادگیری. خودتون باید دنبال یادگیری باشید و مهارت هاتون رو در هر زمینه ای که علاقه دارید بالا ببرید تا بعد از دانشگاه حرفی برای گفتن داشته باشید.

    1. به نظر من همزمان که درس می خونید بهتره در یه شرکت هم به عنوان کارآموز حتی بدون حقوق مشغول بشید ، تنها راهی که توی ایران می شه برنامه نویس شد همینه یه سابقه کار هم براتون میشه ، کلاس های مجتمع فنی هم خوبه . من یکی که از دانشگاه چیزی دستگیرم نشد !

  11. خوب اگه راضی نیستید برای کسی کار نکنید.
    و خودتون یه شرکت خانگی راه بیندازید
    این محدودیت ها برای برنامه نویسان آماتوره!
    مشکل اکثر برنامه نویسان ایرانی (منظورم اونهایی که داخل کشورند) اینه که تقلید کارند. (یه نگاه به نرم افزار های داخلی بنداید، 99% فقط بومی سازی نرم افزار های خارجی هستش)
    خلاقیت تو برنامه نویسی (و هرچی به it مربوطه) حرف اول رو میزنه.
    برای نمونه :کسب درآمد از کپچا
    یاایده تشخیص مخفی بودن آی دی
    یا خلق اولین Smiley ها (واقعاً باید ابر حرفه ای باشی :دی)

بیان دیدگاه