مهندسی نرم افزار، نرم افزار، خلاقیت، شرکت های نرم افزاری

یافتن کار نیمه وقت و کسب تجربه در زمینه نرم افزار – قسمت اول


چگونه یک دانشجوی نرم افزار می تواند در زمینه نرم افزار کار نیمه وقت پیدا کند و تجربه کسب کند؟

قسمت اول : مقدمه و یافتن کار نیمه وقت در شرکت های نرم افزاری

اصولاً هر دانشجویی دوست دارد در کنار تحصیل، کار کند. حتی اگر از نظر مالی کاملاً تامین باشد بازهم دوست دارد در زمینه ی تحصیلی خود تجربه کسب کند. بعضی ها می خواهند خرج تحصیل خودشان را دربیارند، بعضی ها خرج خانواده شان را، بعضی ها هم می خواهند فقط پول در بیاورند و تجربه کسب کنند. اگر دانشجو باشید یا قبلاً چنین دورانی را گذرانده باشید حتماً این نوشته را درک می کنید.

مطمئنم شما هم در دوران دانشجویی دوست داشتید کار کنید، شاید هم کار خوبی گیرتان آمده بوده و تجربیات خوبی بدست آورده باشید. تا اینجای قضیه هیچ مشکلی وجود ندارد، دانشجو تصمیم می گیرد یک کار نیمه وقت در زمینه تحصیل خودش پیدا کند. توجه کنید بحث ما دانشجویان رشته نرم افزار اند که قصد دارند در همین زمینه (نرم افزار) کار نیمه وقتی پیدا کنند، چون همه می توانند در رستوران یا پیتزا فروشی کار کنند. خب، دانشجو تصمیمش را می گیرد و شروع به جستجوی کار مناسب خود می کند. در روزنامه ها و وب سایت های اینترنتی جستجو می کند اما کار به در بخوری پیدا نمی شود. بعضی ها شرایط خوبی دارند اما نیروی تمام وقت با کارت پایان خدمت می خواهند. دانشجو سعی خود را می کند اما نمی تواند کار مناسبی پیدا کند. در این موقعیت اگر دانشجو فردی سخت کوش نباشد حتماً از جستجو دست برخواهد داشت اما یک فرد سخت کوش آدرس چند شرکت نرم افزاری را پیدا می کند و شخصاً برای یافتن کار مناسب به آن ها سر می زند.

یافتن کار نیمه وقت در شرکت های نرم افزاری (ایرانی)

سناریوی اول : دانشجو پس از اعلان درخواست خود با جواب منفی مواجه می شود. آن ها می گویند که اصلاً نیازی به نیرو آن هم از نوع دانشجوی بی تجربه و بدون سابقه کار ندارند. حتی از او سئوال نمی کنند که دارای چه مهارت هایی است. همان اول کار دست رد به سینه جوان مردم می زنند.

سناریوی دوم : با خوشرویی دانشجو را دعوت به نشستن می کنند. از او سئوال می کنند کجا درس می خواند، چه مهارت هایی دارد و … تا اینجای کار دانشجوی خوش خیال فکر می کند دیگر به خواسته خودش رسیده اما به زودی متوجه اشتباهش می شود. فرد مربوطه از او ضمانت می خواهد، نه یک میلیون نه دو میلیون بلکه 25 میلیون وثیقه می خواهد!! و با خودش فکر نمی کند که چه سئوال احمقانه ای پرسیده است، دانشجو که از این پشتوانه ها ندارد.

طرف وقتی جواب منفی دانشجو را می شنود، به علت اینکه دانشجو مهارت های خوبی دارد و به دردشان می خورد قیمت را پایئن می آورد. طرف تا 10 میلیون هم پائین می آید و علت را دانشجو بودن او اعلام می کند. دانشجو که احساس می کند هم شرکت و هم فرد مقابل درست حسابی نیستند، جواب منفی خود را طوری بیان می کند که طرف بیخیال شود.

وقتی دانشجو در حال خروج از این شرکت است، همان فرد بدو بدو پشت سرش می آید و از او می خواهد تا حداقل در بازاریابی محصولات شان همکاری کند… و دانشجو با یک خداحافظی محکم وی را در کف می گذارد.

سناریوی سوم : دانشجو چند ماه قبل در یکی از سایت های نیازمندی مهارت های خود را ذکر می کند و آمادگی خود را برای همکاری در پروژه های نیمه وقت نرم افزاری اعلام می کند. با او از طرف یک شرکت نرم افزاری تماس گرفته می شود و از او می خواهند تا به شرکت شان تشریف ببرد!!

دانشجو وارد آن شرکت می شود. همان دم در از او می خواهند تا بنشیند. رئیس آن شرکت پس از احوال پرسی با دانشجو یک نگاهی از سر تا پا به او می کند و می گوید : «به سن و قیافه شما نمی خورد این مهارت ها را داشته باشید»!! سپس با یک داد بلند (انگار که سر زمین کشاورزی باشد) یکی از برنامه نویسان شرکت را صدا می کند تا سئوالات تخصصی از دانشجو بپرسد و به قول خودش سطح او را محک بزند. طرف که می آید یک نگاه تحقیرآمیزی به دانشجو می کند که یعنی «این همونه که گفته این مهارت ها رو داره». آخه دانشجو یادش رفته بود در آن سایت نیازمندی سنش رو ذکر کنه!

بالاخره آن فرد بیخیال حاشیه ها می شود و کنار دانشجو می نشیند تا چند سوال تخصصی بپرسد. شروع به سئوال پرسیدن میکنه و دانشجو به تمام سئوالاتش پاسخ میده تا اینکه آن فرد جلوی دانشجوی ما کم می آورد. بحث ادامه پیدا می کند تا به شرایط همکاری می رسند. آن فرد شرایط را اینگونه ذکر می کند : «شما تا دو ماه اینجا کارآموزی می گذرانید، و در این مدت حقوقی به شما تعلق نمی گیرد، دو تا پنج میلیون سفته به عنوان ضمانت، هر کدی که می نویسید یا هر کامپوننتی که می سازید متعلق به این شرکت است و اگر جایی از اینها استفاده شود باید غرامت بپردازید!، هفته ای 30 ساعت باید در شرکت کار مفید انجام دهید و …»

دانشجو گیج می شود. با این صحبت نیم ساعتی که با این فرد انجام داده مطمئن شده که خودش از این فرد متخصص تر است پس چرا باید زیر دست او کارآموزی آن هم به مدت دو ماه و بدون حقوق بگذراند!؟ حالا اگر قرار بود چیزی از او یاد بگیرد و تجربه ای کسب کند واقعاً می ارزید. دانشجو حس می کند که قرار است از او در این شرکت سوء استفاده کنند پس هر چه زودتر از آن جا بیرون می آید.

دانشجو قید پیدا کردن کار نیمه وقت در شرکت های نرم افزاری را می زند! و به فکر راه های دیگری برای کسب درآمد و تجربه در رشته نرم افزار می افتد.

ادامه دارد… (به علت اینکه مطلب طولانی نشود)

پ.ن : سناریوهای بالا کاملاً واقعیست و دانشجوی ذکر شده کسی نیست جز نویسنده این وبلاگ یعنی من. پس شک نکنید که این مسائل وجود دارند و  کاملاً واقعیست.

در این سری نوشته ها سعی می کنم با نگاهی متفاوت به موضوع یافتن کار نیمه وقت و نحوه کسب تجربه برای دانشجویان رشته نرم افزار بپردازم. اگر شما هم در این زمینه تجربه ای دارید از من و خوانندگان وبلاگ دریغ نکنید و در قسمت نظرات همین نوشته تجربیات ارزشمندتان را به اشتراک بگذارید.

farasun.wordpress.com

Subcribe to Farasun feedمشترک فراسان شويد

farasun.wordpress.com

مطالب مرتبط :

19 نظر برای “یافتن کار نیمه وقت و کسب تجربه در زمینه نرم افزار – قسمت اول

  1. با سلام …

    چندتا نکته :
    1.در دنیای مهندسی نرم‌افزار فقط و فقط مسایل فنی مهم نیست، و گاهی کارآموزی واسه یاد گرفتن خیلی نکات دیگه مهم هست
    2.تازه این اولش
    3.وقت به سن بالاتری رسیدی، دایم با هزاران حراص در خودت این سؤال هست که آینده شغلم چی هست ؟

  2. با این اوصاف گویا من از تو خوش‌شانس‌تر بوده‌ام!

    در انتهای ترم چهارم، بصورت تصادفی یه آگهی استخدام روی برد دانشکده دیدم و رفتم بخت‌آزمایی. خوشبختانه هر دو طرفِ قضیه روبراه بود (مهارت، شرایطِ شرکت برای استخدام) و در نهایت یکی از بهترین دوره‌های کاری‌ام رو توی همون شرکت گذروندم.

    پارسال هم رییس یه شرکت نرم‌افزاری که کارم رو جای دیگه‌ای دیده بود، بهم پیشنهاد داد که برم توی شرکتشون. خلاصه ما رفتیم و اون راجع به کارشون توضیح داد و تیم‌هاشون رو معرفی کرد و غیره. وقتی رسیدیم به بحث مالی و من حقوقِ پیشنهادیِ خودم رو گفتم، کمی فکر کرد و گفت: ما اینجا رسم داریم که 3 ماه اول رو بعنوان دوره ارزیابی درنظر میگیریم تا ببینیم فرد قابلیت‌های لازمه رو داره یا نه، و توی این دوره، 25٪ حقوق رو بهش پرداخت نمی‌کنیم. واضحه که جواب من هم منفی بود.
    جوک قضیه اینجاست که ایشون خودش منو دعوت کرده بود و بنابراین بهانه‌ی مزبور، فقط راهی بوده برای فرار از پرداختِ بخشی از حقوق. و البته چه خوب که خودشون رو همون اول نشون دادن و منو از یه عذاب احتمالی نجات دادن!

    کامنتم کمی طولانی شد.
    فقط این نکته رو ناگفته نذارم که برای ارزیابی درستِ این اتفاقات، باید روی دیگر سکه رو هم دید. اینکه شرکت‌های نرم‌افزاری با چه مشکلاتی در گذشته و حال روبرو شده‌اند که چنین راه‌حل‌هایی رو اتخاذ کرده‌اند. اونها هم مطئناً حرفهای جالبی برای گفتن خواهند داشت.

  3. بازم شانس من رو شکر …
    سال سوم هنرستان که تمام شد، یه آگهی شانس به چشمم خورد و اونجا استخدام شدم
    به عنوان برنامه‌نویس C، حقوقش خیلی کم بود، اما به جرات میتونم بگم طی 2 سالی که اونجا بودم بهترین تجربه‌های کاری نصیبم شد … خدا رو شکر …

    از اونجا با دلفی و دیتابیس آشنا شدم و باعث شد شروع در دلفی به صورت کاملا حرفه‌ای باشه و …

    اما چیزیی که الان عذابم میده، کمی ترس از آینده و ترس از اینکه ضمانتی واسه پایداری این شغل ندارم …

    یا حق …

  4. بحث جالبیه!
    حرفه نرم افزار تو ایران خیلی پر مخاطره هست.
    این حرف رو من به عنوان مسئول بخش نرم افزار می زنم که حتی تضمین خاصی برای آینده من وجود نداره. البته من هم فعلا دانشجو هستم، ولی با این حال خرج و مخارج بالا هست و هزارتا مشکل دیگه.
    اما از دید شرکت نرم افزاری، افراد خیلی با ارزش هستند و نمی توان ریسک افراد جدید رو نادیده گرفت. همه مطالبی که در بالا گفتی تو این زمینه است. چک تضمین، کارآموزی و کار بدون دست مزد همه اینها برای این است که فرد رو محک بزنند تا از قدرت آن اطمینان واقعی داشته باشند و سپس بتونند اون رو نگه دارند! به این مورد دانشجو بودن و امکان همکاری تضمینی رو هم اضافه کن.
    برنامه نویس نماهایی هم بودند که چه ضررهایی به شرکت زدند و البته به دست خودم اخراج شدند!
    مسلما برخی شرکت ها دنبال منفعت بیشتری از این روش هستند که چه بسا منفعتی مقطعی بیش نیست.

    برات آرزوی موفقیت می کنم.

  5. یک سناریو دیگه هم هست
    اینکه یک شرکت ازت میخواد تا در یک پروژه سهیم بشی و در صورتی که جواب داد سهمت رو بگیری
    البته من به سناریو 3 شما راضی شدم

  6. کار مناسب پیدا کردن در دوران دانشجویی خوش شانسی خیلی زیادی می‌خواد. ولی با این وجود اگر کسی اصرار به کار دارد باید از همان ترم یک روی یک موضوع خاص بازار تمرکز پیدا کند تا بتواند زودتر کار پیدا کند. البته نظر من این است که کار تجاری ممکن است به آینده علمی دانشجو ضربه بزند.
    اگر هم کار پیدا کردید مواظب باشید که دانشجو جماعت در معرض استثمار خیلی زیادی است. همان بلایی که در اولین کار دانشجویی خودم به آن دچار شدم!!

  7. به گمانم این بحث در مورد کار نیمه وقت تو دوران سربازی هم وارد باشه کلن مشکلاتش شبیه این مورده

  8. فکرکنم تجربه من جالب تر بوده.ترم پیش تو آموزش وپرورش شهر ما برای دوره ICDL کارمندان از من دعوت شد منم که ازقبل تجربه تدریس نداشتم گفتم همینجوری برم حالا یه دوره ICDL که این حرفارو نداره!(آخه مثلا ما دانشجوی مهندسی کامپیوتریم دیگه) روز اول (بماند که باچه بدبختی آدرس رو پیداکردم)رفتیم سر کلاس اونم چه کلاسی!!!!!!جوانترین شاگردم؟؟؟همسن وسال بابای خودم بود(تقریبا 52ساله) بنده خدا ها تحصیلکرده های 30 سال پیش بودن من مونده بودم ازکجا شروع کنم چی بگم اصلا یکدفعه تمام دانش ناقصم ازیادم رفت. مدیر مربوطه اومد سرکلاس که مثلا منو معرفی کنه یکی ازآقایون با لحنی که اولش خیلی بدم اومد پرسید این استاده؟؟؟؟؟؟؟…..بگذریم که بعدش چه مکافاتی داشتم با این کلاس ولی تجربه خیلی خوبی بود الان همشون جزو دوستای من هستن «ایمیل»!!!!!میزنن به من (MY GOD)
    «مثل اینکه کامنتم طولانی شد»

  9. آره دیگه اینجوریه اینجا!
    یاد اون موزیک یاس افتادم…
    به هر حال من که تا حالا جایی نرفتم واسه کار که ببینم چه جوریه. دوست دارم پروژه ای کار کنم که فعلا یه درآمد هر چند مختصر داشته باشم.
    حالا میگه از کجا پروژه گیر بیارم. آره خب همینجوری پروژه گیر کسی نمیاد. باید خودشو تو یه جمعی اثبات کنه که از طریق اونا 2 تا پروژه گیر بیاری بعد احتمالا کارت گسترش پیدا می کنه و افراد بیشتری تو رو خواهند شناخت و اونوقت دیگه حال می کنی :d
    فعلا که من اینجوری سعی کردم پیش برم و یواش یواش دارم به نتایجی می رسم :d
    در کل من با کار در شرکت مخالفم. همه کار کنی و بعد به اسم اونا شناخته بشه!
    ایشالله که یه شرکت بزنی حال همشونو بگیری 🙂
    موفق باشی
    بای …

  10. سلام 🙂
    خوبی ؟
    بیشتر حرفات رو قبول دارم، من خودم توی یه شرکت مدیر فنی ام {سفت افزار و این ج.ر مسائل حافظا ….} ، شرکت ما هم یه بخش نرم افزار داره که من تا حالا دست دو یا سه تا از دوستام رو اونجا بند کردم. توی این مملکت پارتی حرف اول و آخررو می زنه ! یعنی اگه کسی سفارش کننده نداشته باشه میهش مثل تو با دیوار های بتونی پی در پی مواجه میشه !
    یکی از دوستام هم مثل تو بود یعنی قبل از اینکه با هم رفیق بشیم، خودش می رفت سیستم های دستی رو تبدیل می کرد {مثل بنگاه و تاکشی تلفنی و …} همین طوری تجربیات خیلی خوبی به هم زده بود که وقتی وارد یه تیم نیمه حرفه ای نرم افزار نویس شد خیلیخوب تونست پیشرفت کنه ! اگه رشت بودی مطمئن باش دستت یه جایی بند می شد .
    و اما یه درخواست: من چطور می تونم یه هاست رو کامپیوترم ایجاد کنم ؟ IIS نه ! یه برنامه یکی معرفی کرد به نام XXAMP ولی من نتونستم این وردپرس رو روش اجرا کنم، می تونی در این مورد کمکی کنی بهم ؟!

بیان دیدگاه